۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

فريادي براي پيروزي

آيا از زمان شروع جنبش تا به حال از خود پرسيده ايد كه : آيا ما راه درست در جريان مبارزات خود را يافته ايم ؟ آيا ما مي دانيم چه چيز را فرياد مي زنيم ؟ آيا ما مي دانيم در آينده به دنبال چه سيستمي هستيم كه بتواند نظر ما را جلب كند ؟ اگر اينها را مي دانيم آيا آنها را درست انتخاب نموده ايم؟ حال بياييد شرايط را بسنجيم وببينيم به كجا درحركتيم .

همانگونه كه بر همه آشكار است در ادوار مختلف از تاريخ كشور ما ، مردم هميشه براي رسيدن به آزادي و تغيير در حال مبارزه با حاكمان زمانشان بوده اند و در اين راه تا به حال متحمل هزينه هاي بالايي شده اند اما آيا تا به حال فكر كرده ايم چرا هميشه به در بسته مي خورند ؟ جواب را نيزبايد ازلابلاي تاريخ بيابيم چرا كه تاريخ هميشه آيينه اي براي آيندگان است و ما بايد از آن درس عبرت بگيريم . حال چرا اين مهم يا دست نيافته است يا بسيار كوتاه وگذرا بوده است؟ با كمي دقت در مي يابيم كه مردم ما هميشه راه درست را خوب نيافته اند وهمين موضوع باعث شكست و يا رسيدن به يك پيروزي گذرا بوده است . ما ايرانيان هميشه به اينكه تنها به قسمت كوچكي از خواسته هايمان برسيم اكتفا كرده ايم و چشم برخواسته هاي بنيادين خود بسته ايم و تنها به دنبال راهي بوده ايم كه به هر عنوان از وصع موجود رهايي پيدا كنيم و به فكر فرداي پس از پيروزي نبوده ايم كه همين نقطه سر آغازشكست ما بوده است ، ما هيچگاه از رهبرانمان نخواسته ايم كه حرفهاي ما را تمام وكمال بزنند بلكه حتي اگرآنها قسمت كوچكي از خواسته هاي ما را نيز به زبان آورده اند ما راضي شده ايم و خواسته هاي خود را در حد خواسته هاي آنها پايين آورده ايم ، به طور مسلم آنگاه كه رهبران به خواسته هاي خود مي رسند خواسته هاي ديگر ما از ياد مي رود زيرا بسياري از خواسته هاي اساسي ما كه راه برگشت به شرايط گذشته را از بين مي برد براي رهبران ما مهم نبوده يا حتي آنها با آن مخالفند چرا كه ما از ابتدا به گوش آنها نرسانده ايم كه چه چيزهايي مي خواهيم و به دنبال چه هستيم و كوركورانه به دنبال آنها به راه افتاده ايم ، اين است كه پيروزي مردم بسيار سريع تبديل به شكستي بزرگتر مي شود و دوباره اين مردم هستند كه ناراضي از شرايطند و براي رسيدن به خواسته هاي ديگرشان بايد به دردسر بيافتند و اين چرخه تا زماني كه ما از رهبرانمان نخواهيم كه خواسته هاي ما را تمام و كمال مطالبه كنند ادامه دارد و هيچگاه به پيروزي واقعي دست نخواهيم يافت . اكنون با اين شرايط آيا ما نبايد خواسته هايمان را به گوش آقايان موسوي و كروبي برسانيم كه آنها بدانند مردم چه مي خواهند ، به طور قطع يكي از خواسته هاي ما به زير كار آمدن دولت كودتايي و بالا رفتن رئيس جمهور منتخب يعني آقاي موسوي است اما ، ما اهداف بسيار بزرگتر نيز داريم كه به خاطر آنها حاضر شديم جانمان را كف دست بگيريم و به جنگ ظلم برويم ، خواسته هايي كه در اين سالها و به خصوص بعد از انتخابات و در جنبش سبز مطالبه كرديم ، ما گفتيم كه : آزادي را بدون هيچ محدوديتي در همه زمينه ها مي خواهيم ، ما آزادي بيان مي خواهيم ، آزادي انديشه مي خواهيم ، آزادي اديان مي خواهيم ، آزادي پوشش مي خواهيم ، آزادي نهادها ، افكار ، جريان ها وهزاران مورد ديگراز آزادي را مي خواهيم و چون آزادي تعريف گسترده اي دارد و محدود نيست نمي توان آن را محدود كرد و ما همه را مي خواهيم و اگر حتي از كوچك ترين آنها بگذريم بعدها به دست آوردن آنها سخت آست پس ما بايد همه را بخواهيم . ما خواستار ايراني آباد و آزاد و پيشرفته در جهان ، با مردماني به دور از فقر هستيم براي همين فرياد مي زنيم (نه شرقي ، نه غربي ، جمهوري ايراني) . ما در برابر خون نداها، سهراب ها، اشكان ها و ديگر شهداي جنبشمان مسووليم پس اكنون براي پيروزي جنبش سبز آزادي بخش ايران فرياد مي زنيم و تمام خواسته هايمان را به گوش همه از جمله آقايان موسوي و كروبي مي رسانيم كه بعدها دوباره پشيمان نشويم .

۲ نظر:

reza گفت...

سلام. استانداری تهران: با خانوادهای آسیب دیدگان وبازداشت شدگان پس از انتخابات دیدار نکنید!!


مشکل مردم ایران با احمدی نژاد است نه با اجداد او!!!!

کوروش گفت...

درود بر تمامی سبز اندیشان
مهم !
کابوس تلخ رژِیم!
اولین تحصن جنبش سبز آزادی ایران
13 آبان
persiapeople.blogspot.com
اطلاع رسانی کنید
پاینده ایران